۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

بی حجمی، بی پنجرگی

مدت هاست با وبلاگ و وبلاگی ها سر و کار نداشته ام. مدت هاست دچار بی کسی مجازی شده ام. مدت هاست برای خوانده شدن نمی نویسم.

اینجا می تواند شبیه یک خانه بشود که من هیچ وقت در واقعیت در آن زندگی نکرده ام! خانه ای که هم خانه هایش خواهر های عروس شده و مادرشده ی من هستند. و حالا من فرصت زندگی با آنها را پیدا کرده ام. اینجا من هم یک اتاق دارم. دلم می خواهد اینجا جایی باشد برای اینکه آنها که حوصله شان را دارم و حوصله ام را دارند به من سر بزنند.


دوباره پا به این دنیا می گذارم. با تردید، با احتیاط. با تناقض. چون هم برای فرار از دیگران و هم برای فرار از تنهایی آمده ام

۲ نظر:

  1. غزاله‌ی عزیز

    نظر شما را خواندم.
    مهدهایی هستند که از بچه‌ی شش ماهه می پذیرند و برایشان برنامه هم دارند.کم هم نیستند البته درسته بیشتری ها از سه سال می پذیرند. مهد دخترهای من این مشخصات را دارد.

    پاسخحذف