دارم با دوستم در کانادا چت می کنم.
دختری(2 سال و نیمه از تهران!): مامان بیا این پارچه ها رو برام تا کن!
من: مامان دارم با خاله چت می کنم باید یک کم صبر کنی.
دختری: نه باید الان بیای !
من: نمی تونم مامان جان . دارم حرف می زنم.
دختری(با عصبانیت): نــــــــــــــــــه! باید الان بیای.
بابا: عزیزم مامان داره با خاله حرف می زنه. اگه الان بیاد پیش تو خاله می گه " اِ پس کودوستم؟ کجا رفت؟"
دختری: نه بابا باید بگه یه دقه گوشی...، یه دقه کام کی اِر!( کامپیوتر)....!!!!!.
من و بابا: فک ها در حال افتادن!!!!
دختری(2 سال و نیمه از تهران!): مامان بیا این پارچه ها رو برام تا کن!
من: مامان دارم با خاله چت می کنم باید یک کم صبر کنی.
دختری: نه باید الان بیای !
من: نمی تونم مامان جان . دارم حرف می زنم.
دختری(با عصبانیت): نــــــــــــــــــه! باید الان بیای.
بابا: عزیزم مامان داره با خاله حرف می زنه. اگه الان بیاد پیش تو خاله می گه " اِ پس کودوستم؟ کجا رفت؟"
دختری: نه بابا باید بگه یه دقه گوشی...، یه دقه کام کی اِر!( کامپیوتر)....!!!!!.
من و بابا: فک ها در حال افتادن!!!!
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفای هواااااااار از دست اسپیرییینگ!!! (البته با اسم خودش قافیه درمیومدا)
پاسخحذفمن هر چه مي كنم نميتونم پيام بذارم
پاسخحذف