۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

یه دقه گوشی....!

دارم با دوستم در کانادا چت می کنم.

دختری(2 سال و نیمه از تهران!): مامان بیا این پارچه ها رو برام تا کن!
من: مامان دارم با خاله چت می کنم باید یک کم صبر کنی.
دختری: نه باید الان بیای !
من: نمی تونم مامان جان . دارم حرف می زنم.
دختری(با عصبانیت): نــــــــــــــــــه! باید الان بیای.
بابا: عزیزم مامان داره با خاله حرف می زنه. اگه الان بیاد پیش تو خاله می گه " اِ پس کودوستم؟ کجا رفت؟"
دختری: نه بابا باید بگه یه دقه گوشی...،
یه دقه کام کی اِر!( کامپیوتر)....!!!!!.
من و بابا: فک ها در حال افتادن!!!!

۳ نظر:

  1. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  2. ای هواااااااار از دست اسپیرییینگ!!! (البته با اسم خودش قافیه درمیومدا)

    پاسخحذف
  3. من هر چه مي كنم نميتونم پيام بذارم

    پاسخحذف